موعودنامه

موعودنامه

أین الطالب بدم مقتول بکرببلا

آدینه های انتظار

چندی است که پنجره های آدینه انتظار، یکی پس از دیگری به رویم گشوده می شود، بی آنکه تصویر زیبای تو را در قاب زرین آن نظاره کنم. دیر زمانی است که مصحف جد بزرگوارت را به امید یافتن نشانی از تو، بر سینه پر دردم حک کرده ام، شاید که طعم شیرین آمدنت را به یاری اش در اعماق وجودم احساس کنم و سحرگاهان هنگام طلوع سرخ خورشید، والعصر زلال این اقیانوس بی کران را، با نشان معرفتت زمزمه نمایم. وعده ای است که داده ای: «می آیم»، و تجلی میعاد آسمانی ات را در وادی غربت یاس های سرخ و زرد تفسیر کرده ای. من هر صبح و شام جمعه ها، به دلداری ندبه و سمات دل خوش کرده ام، به این آرزو که واژه های خستگی ام را با بغض کلامش بیامیزم و در قالبی از ناگفته ها به دم مسیحایی ات بسپارم. اکنون که پریشان تر از همیشه، کوله بار گذر دقایق و ثانیه های انتظار را به دوش می کشم، برگوی که قلب چون منی، تا به کی بر مناره های پر طنین موعودت، ضربان هجرت را به سماع غفلت و خاموشی سر دهد. پس بیا و زودتر بیا، تا مژدگانی حضورت را با شعرهای فراقت معاوضه کنم و فریاد خاطرات تلخ بی تو بودن را پشت سر گذارم. به امید آن روز هنوز هم در انتظارت نشسته ام، یا مهدی!


Weblog Themes By Pichak

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 33 صفحه بعد

نويسندگان

لينک هاي مفيد

درباره وبلاگ


ثواب این عمل ناچیز را هدیه می کنم به روح عمویم شهید بحرینی که در سال1361در منطقه دشت عباس به آرزوی دیرینه اش،یعنی شهادت رسید و به اوج ملکوت پر کشید و همچنین شهید منصوری شوهر عمه ام که ایشان هم در اثر اثابت موشک به موتور یدک کش سپاه مفقودالاثر شد.

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 65
بازدید هفته : 177
بازدید ماه : 798
بازدید کل : 39714
تعداد مطالب : 129
تعداد نظرات : 76
تعداد آنلاین : 1

Online User